امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه سن داره

امیرعلی خان محمودی

تولد تولد تولدت مبارک

عشق مامان تولدت مبارک باشه نفس مامان امید مامان دنیای مامان تولد 2 سالگیت مبارک  عزیزکم امسال سه روز و سه شب برات تولد گرفتیم خیلی با نمک بود و خوشمزه   و کلی هم وقت گیر برای مامان ولی وقتی به تو خوش می گذشت منم لذت می بردم هر چند که شب اول بعد از اولین جشن تولدت تب کردی و صبحش مجبور شدیم ببریمت دکتر و بعدا متوجه شدیم که داری دو تا دندون سفید خوشگل در می یاری و تبت هم بعد از دوسه روز اومد پائین ولی خوب باعث شد شبهای تولدت رو با استرس تب سر کنیم!!! اول بگم که بابا برای تولدت دوچرخه خریده و تو هم خیلی زود یاد گرفتی که نصفه نصفه پا بزنی و دوچرخه رو راه ببری تازه دور هم می زنی و فرمون رو هم با دستور مامانت به سمت راست و چپ م...
14 بهمن 1392

اولین آرایشگاه یا همون سلمونی

عسل مامان بالاخره بعد از 2 سال جرات کردم و به همراه مامانی و آرتین بردیمت آرایشگاه و موهاتو که قد موهای یه دختر بلند شده بود کوتاه کردیم. تقریبا آرایشگاه را نابود کردی آنقدر که گریه کردی بعدشم حالت بهم خورد و همه جا رو کثیف کردی ولی آقای آرایشگر خیلی با حوصله و صبور بود و با قدرت و اصلا ناراحت نشد و سرتو محکم گرفته بود و کوتاه می کرد. خیلی خوشگل شدی حالا شدی شبیه آقا پسرای گل !!!! این اولین عکس توی آرایشگاهه که در حال گریه و زاری هستی  و اینم عکس دوم که نشون می ده عملیات اصلاح سر با موفقیت به خاتمه رسیده !!! خوب خدا رو شکر که اینکار رو هم انجام دادم خیلی سخت بود برام همش به چیزای بد فکر می کرد...
23 دی 1392

بازم یه عالمه کلمه جدید

سلام قند عسلم ببخشید که زیاد وقت ندارم خاطرات قشنگت رو بنویسم تا بعدها ازش لذت ببری ولی حداقل کاری که می تونم بکنم اینکه کلماتی رو که جدید یاد می گیری و با شیرین زبونی خاص خودت ادا می کنی برات بنویسم تا بعدها تو نیز در این لذت شیرین من سهیم باشی: هویج رو که می گی هدیج،  عکس ، قاشق = قادق ، ممنون = ممون ، بادکنک = باد...ک، دارو ، آرتین =  آآآآررن، گریه ، فووووت، دست ، محمد = ممد ، آره = آیه ، خیار = خار ، سیب = سب    صلواتم این مدلی یاد گرفتی که من شروع به گفتن می کنم و توی جای محمدش می گی ممد !!! و دستت رو دور سرت می چرخونی که یعنی مثلا داری برای خودت اسفند دود می کنی  بازم مثل همیشه یکمیشو یادم رفت باید ...
11 دی 1392

دایره لغات

سلام نفس مامان  امیدم عشقم تمای دنیای مامان باید خدمتت عارض شم که دایره لغاتت هر روز رو به افزایشه و با زبون شیرین خاص خودت کلمه ها رو ادا می کنی و یه دل نه صد دل همه رو عاشق خودت می کنی مخصوصا من و بابا!!! کلمه های جدید: نی نی ، داغ ، قند که می گی دند ، کیک ، خواب که بعضی وقتا می گی حاب و بعضی وقتا می گی خواب ، بادام که می گی باااااااااااادوم اولش کلی با رو می کشی بعد آخرش یواشکی می گی دوم، تولد که می گی اولد ، توپ ، باب (باب اسفنجی) وقتی خسته می شی می شینی روی مبل مخصوص خودت و اشاره می کنی به تلویزیون و می گی باب ، چوب ، آرد که می گی آآآآآآآآآد با همین کشش ، شیر ، میو ، پیتیکو همراه با ادای اسب ، جیک جیک، هو هو چی چی مثل...
27 آذر 1392

پیشرفت در صحبت کردن

عسل مامان یه سری کلمات رو بدون اینکه من تاکیدی روش بکنم یاد گرفتی و این باعث تعجب و ذوق زدگی ما شده مثلا دیروز رفتیم دکتر و در راه برگشت یه سری هم به بابائی زدیم وقتی باباجون ازت پرسید امیرعلی کجا رفته بودی با معصومیت خاص خودت گفتی: دوتر یعنی دکتر انقدر با نمک گفتی که یه لقمه چپت کردم و کلی بوسه باران  کلمه های دیگه ای هم یاد گرفتی مثل : حمام ، دایره ، ماه ، شیر  و اوناکی که از قبل بلد بودی مثل شلوار- مامان- بابا -ممد (محمد) -الو- قان قان -آب -بابائی مامانی - در - آره و نه  از رنگ ها هم آبی  ........ واقعا وقتی می گن بچه ها موقع صحبت کردن خیلی شیرینن حقیقت داره آدم دوست داره درسته قورتتون بده !!! ...
5 آذر 1392

یک کلمه جدید

عسلم همین الان یه کلمه جدید دیگه به دایره لغاتت اضافه شد: شلوار ************************************ ************************************   ...
16 آبان 1392

و حالا یه ویروس جدید

به به سلام امیرعلی خان دردونه مامان نادیا الان می خوام یه ویروس رو خدمتتون معرفی کنم : ویروس دست و پا و دهان که امیرعلی خان هفته گذشته را با این ویروس سپری کرد یعنی با کلی تاول روی دهان و دست و پا !!! تقریبا 2 روز هیچی نخوردی حتی آب و آبمیوه رو هم با سرنگ بهت می دادم با زورررررررررررر ولی خداروشکر الان بهتری دوره درمانش 5 روز تا 7 روز بود که الان دیگه تموم شده و درمانی هم نداشت جز دیفن هیدرامین برای تسکین درد. خوب اینم از اتفاق جدید این هفته که کلی ما رو به خودش مشغول کرد فکر کنم تا آخر زمستون تو همه ویروس ها رو امتحان کنی و حسابی از خجالتشون در بیائی.     ...
16 آبان 1392

يه سوژه جديد

سلام عزيزكم  عشق و زندگي و نفس مامان شيطونك من امروز با يه خبر جديد اومدم اگه گفتي چيه؟ بالاخره دليله اين همه بي قراري و كلافگي جنابعالي رو كشف كرديم. خوب الان چند وقتي مي شه كه شبا وقتي مي خوابي بعد يكي دو ساعت بلند مي شي و آنچنان شيون و ناله مي كني كه من و بابا مي مونيم هاج و واج !!!!!!! خوب اين بار رفتيم پيش متخصص گوش و حلق و بيني. جونم برات بگه كه دكتر كلي حرف زد كه همش هم درست بود گفت كلافست  شبا جيغ مي زنه دندوناشم كه پوسيدگي داره همش به خاطره اينه كه لوزه سوم داره. لوزه سوم جنابعالي با توجه به سنت كوچيك نشده و بزرگه اين باعث شده كه راه تنفس شما از بيني بسته بشه و از دهان نفس بكشي و اين باعث پوسيدگي دندونات ...
16 آبان 1392