از تاتی تاتی تا راه رفتن
پسرکم
الان تازه از خونه عزیزجون اینا برگشتیم تقریبا 3 هفته ای بود که ندیده بودیمشون همه بودن عموها و عمه زهره و عزیز و بابائی. بازم یه عالمه کادو گرفتی عمو جون یه موتور خوشگل و عمه هم یه یپراهن مردونه ناز مرسی مرسی مرسی از همه
ولی پسرم خبر مهمی که می خوام بهت بدم اینکه بعد از یکماه تلاش بی وقفه برای راه رفتن دیگه از تاتی تاتی و از مامان گرفتن یه گام به جلو برداشتی و خودت به طور کاملا مستقل راه می ری البته تقریبا یک هفته ای هست یعنی دقیقا از 11 ماهگی شروع کردی به استارت برای راه رفتن و وقتی یکسالت تموم شد تونستی راه بری مبارک باشه پسر گلم
روز به روز داری بزرگتر آقاتر ماهتر شیطونتر بانمک تر باهوش تر و دلرباتر می شی ادامه بده عسلم هنوز راه درازی در پیش رو داری
ساعت هم نزدیک 12 شبه و تو هنوز نخوابیدی و داری بابا رو به ستوه می یاری یه کم دیگه ادامه بدی یا تو یه بلائی سر بابا می یاری یا برعکس اشکال نداره قندعسل ادامه بده تا باباجون بفهمه نگهداری از این پسر زیبا چقدر حوصله و صبر و نیرو می خواد !!!
بوس بوس بوس پسرم