مهمونی با یک کیک خوشمزه
سلام عطر دلنواز زندگی مامان
سلام دنیای مامان
سلام
امیرعلی جون دیروز عزیز اینا رو دعوت کردیم بیان خونمون تا دور هم باشیم. عمه جون هم زحمت کشیده بود یه کیک خیلی خوشگل و خوشمزه خریده بود که به قول خودش مناسبت زیاد داشت ولی یکیشم به ما نگفت بیا خودمون حدس بزنیم ؟؟؟ به خاطر بابا مصطفی ؟ تولد مامان نادیا ؟؟ تولد امیرعلی خان ؟؟؟ درسته ؟؟ به خاطر دورهمی ؟؟؟ به خاطر جشن دندونی رادین ؟؟!!!! خلاصه شاید به خاطر همه اینها بوده ولی در هر صورت دستش درد نکنه چون خیلی چسبید و خیلی خیلی هم خوشمزه بود.
راستی گفتم جشن دندونی رادین اینم بگم که پسر عموی ناز و بامزت 2 تا دندونه خوشگل در آورده که مبارکش باشه . شما دو تا پسر عمو خیلی عجله داشتید پسرعموت از تو بیشتر چون یک هفته هم از تو زودتر دندون در آورد. زن عمو جون هم آش دندونی رادین خان رو برامون فرستاده بود دستش درد نکنه. خلاصه مهمونی دیشب خیلی خوب بود و تو کلی با عمه زهره بازی کردی و خندیدی و تازه بعد از رفتنشون هم خبری از خواب نبود و بازم می خواستی که بازی کنی الهی مامان فدات بشه پسرم از نفس افتادی یکم استراحت کن !!!!
پسرکم یه چیزه دیگه هم باید بگم که البته اصلا دوست ندارم توی وبلاگت این چیزا رو بنویسم ولی خوب یکم دلم گرفت و مجبورم که بنویسم : گفتم شاید توی دنیای مجازی خبری از حسادت و طعنه و کنایه نباشه شاید اینجا همه آدما بدون اینکه همو بشناسن مطالب و خاطرات رو بخونن و لذت ببرن یا اگه خوششون نیومد زود صفحه رو ببندن گفتم شاید این وبلاگ این دنیای مجازی که برای خودم و پسرم ساختم فقط برای خودمون باشه و هر چیزی که دل تنگم خواست توش بنویسم ولی گویا اینطور نیست و خاطرات من احساسات غریبه ای را جریحه دار کرده تا جائی که نتیجه آن پیامی سرشار از حسادت و طعنه شده است. درسته که یکم ناراحت شدم ناراحت که نه بیشتر جا خوردم ولی بازم ممنون از همه دوستان و غریبه ها که این وبلاگ رو می خونن و نظراتشون رو می دن مرسی مرسی و کاش روزی برسه که طعنه و کنایه و حسادت از دله همه مردم پاک بشه و جاش رو به دوستی و زیبائی بده !!!
به امید فردای بهتر