یه گردش کوچولو
نی نی گولوی من سلام
این عکست مربوط به قدیم قدیماست خواستم یه یادی از گذشته ها بکنیم الهی مامانی فدات بشه اینجا تقریبا 5 ماهت بود و تازه داشتی راهکارهای شیطونی رو یاد می گرفتی و تا به امروز که یکسال و یکماهته و کلیه شیطنت ها اعم از خرابکاری کارهای خطرناک و سایر شیرین کاریها رو یاد گرفتی
آخر هفته با باباجون رفتیم خونه باغ. چی برات تعریف کنم آنقدر شیطونی کردی و آتیش سوزوندی که آخرش به این نتیجه رسیدیم که چقدر ما واقعا استراحت کردیم
همش باید دنبالت می بودیم که به جائی نخوری از پله بالا نری تلفن رو خراب نکنی به خودت آسیب نزنی وای وای وای امان امان امان از دست این شیطونک
به این نتیجه رسیدیم که با جنابعالی آدم مسافرت نره خیلی سنگین تره از تهران تا ساوه که اصلا نخوابیدی و من رو بیچاره کردی. همش می رفتی می شستی کف ماشین و با پایه صندلی بازی می کردی ! ! ! آخه اونم شد اسباب بازی !!!! حالا فکر کن آدم بخواد جای دورتر بره فکر کنم باید دونه دونه موهامو بکنم پس از خیر هر جی مسافرته تا 2 سه سال آینده گذشتیم
راستی وبلاگ مامان نادیا هم یه کم راه افتاده آدرسش رو هم توی لینک دوستات گذاشتم
شیطونک مامان امروز رفتیم برای معاینه ماهیانه پیش دکتر جونی که گفت همه چیز خوبه و از این به بعد 2 ماه یکبار بریم پیشش. خیلی خوب شد آخه دکتر فقط ساعت 12 تا 2 هست که این ساعت برای باباجونی خیلی مشکله پس دیگه داریم راحت می شیم ایشالله همیشه سالم و سلامت باشی پسر گلم
راستی امروز صبح با بابا وقت گذاشتیم و موهای گل پسر رو کوتاه کردیم که این آرایشگری موفق 40 دقیقه به طول انجامید و حالا عکس قبل و بعد از اصلاح
و بعد
بسیار ماهرانه و حرفه ای کوتاه شده است مگر نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟