امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

امیرعلی خان محمودی

سیسمونی

مامان جان فدات شم قبل از اینکه به دنیا بیائی من و مامانی یه اتاق خوشگل برات درست کردیم حالا می خوام عکساش رو برات بذارم تا به گالری سیسمونی لینکت کنم امیدوارم وقتی یه کم بزرگتر شدی از اتاقت خوشت بیاد * * * * * * * * و کالسکه امیرعلی خان & ...
18 شهريور 1391

ورود به 8 ماهگی

امیرعلی جان پسر خوش قد و بالای مامان دیگه برای خودت مرد شدی ٧ ماه گذشت چقدر آرزوی این روز رو داشتم و چه زود بهش رسیدم پس الان آرزو می کنم ایشالله دانشگاه رفتنت رو ببینم مطمئنم اون روزم خیلی زود می رسه و شاخ شمشادم به زودی بزرگ و بزرگ و بزرگتر می شه پسرم این روزا رو با هم خیلی بهتر سپری می کنیم خیلی بهتر از اون ماههای اول تو دیگه به تنهائی می شینی با اسباب بازیهات بازی می کنی دندون در آوردی ٢ تا از پائین از بالا هم یکی و احتمالا بیشتر چون نق نقت هنوز ادامه داره خلاصه هر روز داری شیرین تر از قبل می شی این عکس رو تو روز عید فطر ازت گرفتم که بعدش با باباجون رفتیم برای یه مسافرت یه هفته ای اولش باغ عمو مسعود دوست بابا مطصفی بعدشم خ...
5 شهريور 1391

ایشالله بری مکه نفس مامان

پسر گلم امیرعلی جونم پارسال که با بابا مصطفی رفته بودیم مکه، از اونجا لباس حاجی کوچولو آوردیم خیلی بامزست دیشب تنت کردم الهییییییییییییییی فدات شم خیلی بهت می یومد ایشالله بری مکه حاج آقا بشی خوشگل من توی عکس بعدی هم دندونای خوشگلت معلومن الهی فدات شم بامزه مامان جیگر مامان خوردنییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی نخند دندونات می ریزننننننننننننننننننننننننننن می خورمت ها        و اما عکس اختتامیه فکر کنم زیاد با این کلاه حال نکردی یا اینکه  احساس مردونگی زیادی کردی مامان فدات شهههههه یه دونه ای در دونه ای ...
29 مرداد 1391

آیا می دانستی؟

    آدامسی که به روی زمین پرت میشه برا پرنده {ها} حکم تکه نان را دارد و وقتی پرنده اقدام به خوردن آن می کند در {گلو} گیر کرده و مانع از این میشه که پرنده هر نوع آب و غذای واقعی را قورت بدهد به این ترتیب پرنده به طرز دردناکی آن هم ذره ذره جان می دهد. این مطلب را به اشتراک بگذارید و مسئولیت زباله هایتان را عهده دار شوید ...
28 مرداد 1391

وصیتی زیبا و ماندگار از انیشتین

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند. آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است. در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند. چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کس...
28 مرداد 1391

دلتنگی شبانه

پسر گلم امیرعلی نازم   اینقدر بانمک و بامزه شدی که وقتی می ریم بیرون همه می خوان بخورنت خیلی شیرینیییییییییی   چشت می کنن پسر نکن این کارارو فدات شم روزهای خیلی سختی رو پشت سر گذاشتیم ولی الان که می بینمت که بزرگتر شدی کارهای بامزه می کنی حرفای مامان رو می فهمی تازه خودت می شینی و با اسباب بازیهات بازی می کنی کلی ذوق می کنم و می گم که ارزشش رو داشت اون همه سختی کشیدن پسر گلم امروز که مامانی افطار دعوتمون کرده بود یاد اون روزا افتادیم که تو رو می ذاشتیم زیر هود تا یه کوچولو بخوابی و کمتر گریه کنی  تا صبح سشوار بالا سرمون روشن بود وقتی ساعت 8 شب می شد همه استرس می گرفتن چون گریه های وحشتناکت شروع می شد چ...
28 مرداد 1391

ادامه جشن دندونی

پسر عزیزم  عشقم زندگی مامان امیرعلی خان دیروز خاله نازیلا اومد دنبالمون تا با هم بریم گردش و برای امیرعلی جونش کادو بخره الهی فدات شم یه پیرهن خیلی ناز، خاله برات خرید با یه عروسک که جا مدادی هم هست خیلی نازه دست خاله درد نکنه خاله جون دوست داریممممممممممممممممممممم این عکس قبل از خریده و حالا یه عکس با هدیه خاله نازیلا خاله نازیلا فدات شه چقدر ماه شدی پسر گلممممممممممممممممممممم خیلی بهت می یاد راستی عمو مجید و زن عمو و رادین جونم برات یه دست بلوز و شلوارک آوردن که خیلی قشنگه دستشون درد نکنه پسر عزیزم الان تو روی تختت دراز کشیدی و داری جیغ می زنی و گهگاهی پای خوشگلت رو می کنی توی دهنت الهی فدات شم دیگه باید برم ...
23 مرداد 1391

آش دندونی

پسر عزیزم امیرعلی جان امروز افطار مامانی برات آش دندونی درست کرد و منم بین همه همسایه ها پخش کردم و برای عزیز و بقیه هم کنار گذاشتم یه عکس هم از آش برات می ذارم یه کم هم از عصاره آش که پر گوشت گوسفند و ماهیچه بود بهت دادم چون بالاخره باید از هفته دیگه سوپ ماهیچه رو شروع کنی من از امروز شروع کردم فدات شم مامان نادیاست دیگه هوله عجله داره دست مامانی درد نکنه که این آش خوشمزه رو برات پخته ایشالله برای آش پشت پای مکه اش جبران کنیم امیرعلی جون به به چه خوشمزستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ...
20 مرداد 1391

شش ماه و نیم و شاهکارهای امیرعلی خان

پسر گلم  امیرعلی مامان عشق من فردا 6 ماه و نیمت تموم می شه و کلی کارهای جدید یاد گرفتی دیگه نشستنت از چند ثانیه گذشته و به دقیقه رسیده و اصلا دیگه نمی خوای بخوابی و دوست داری مدام بشینی منم می ترسم کمرت درد بگیره ولی مثل اینکه اینطوری نیست و با این حرکت جدید خودتم کلی ذوق زده شدی چون دائم گریه می کنی که بشونمت و بعدش آروم می شی چششششششششششششم بشین پسر گلم غلت زدنت هم که مکرر انجام می دی و من باید دائم برگردونمت آخه هنوز نمی تونی چهاردست و پا بری و وقتی غلت می زنی بعدش شروع به گریه می کنی خوب نکن پسر گلم چه کاریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه حرکت هم اضافه شده البته این حرکت کامل شده چون چند وقته داری سعی می کنی و امشب دیگه کامل شد و انگش...
19 مرداد 1391

!!!!!!!!!!! این روزای

پسرکم قشنگم امیدم برای دندونه اولت اینقدر نق نزدی که برای دندون دومت انقدر بی تابی کردی الهی فدات شم پریروز خیلی حالت بد بود خیلی بی تابی کردی ناراحت بودی و همش نق می زدی مامانی گفت حتماداره دندون دومش در میاد خلاصه فرداش که از خواب پاشدی دست زدم دیدم بلهههههههههههههه یه دندون کوچولوی دیگه هم کنار اون یکی نیش زده الهی فدات شم کاش مامان جای تو درد می کشید. ولی الان حالت خیلی بهتر شده . خدا رو شکر پسرم برای اینکه مرد بشی باید این سختیا رو تحمل کنی الکی که سنگ زیرین آسیاب نمی شی !! الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییی راستی تا یادم نرفته بگم که دیگه خودت کم کم نشستن رو یاد گرفتی و بدون اینکه بگیرمت می شینی البته یه کم تلو ت...
19 مرداد 1391