امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

امیرعلی خان محمودی

اندر احوالات این روزهای زمستانی

1391/9/27 12:23
نویسنده : نادیا
309 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم نازگلم شیطونک مامان

 چرا تعجب کردی بله با شما هستم امیرعلی خان

چرا فرار می کنی؟ وایستا کارت دارم می خوام برای همه تعریف کنم این روزا چیکارا می کنی وایستا وایستا نروووو

این روزا حسابی هوا سرده و پسر گل من که طبق معمول سرماخورده می باشد می بایست در خانه اسکان گزیند تا بهبود یابد زیرا دکترجون امیرعلی خان این دستور را صادر فرموده اند. خلاصه هر چی تو تهران سفکسیم و سالبوتامول بود و همچنین شربت بسیار موثر پروسپان (ابروخیال باطل) دادیم به خورد گل پسر ولی دریغ از اندکی تأثیر و هنوز همچنان با بینی کیپ و سرفه روزها را به شب می رسانیم !!!!!

دکتر بهروز همچنین فرمودند که برای کودکان در سال اول زندگی 25 بار امکان سرماخوردگی وجود دارد که امیرعلی خان قصد دارد هر 25 بار را مبتلا شده تا حرف دکتر جون یه وقت ضایع نشود.

دیگه جونم برات بگه علاوه بر همه این سختیها که دیگه تبدیل به اتفاقات روتین شده (چون فکر کنم بار بیستم هست که سرما خوردی!!!) کارهای دیگه هم می کنی مثلا قبلا فقط لوستر رو می شناختی الان آیفن رو می شناسی خاله مرغه و گوسفند زبل رو هم خوب شناختی و از بین اسباب بازیهات جدا می کنی اون کارتهای بن بن بون بود که گفتم یه کم یادشون گرفتی و وقتی کارت جوجه رو می بینی عکس العملت متفاوته دیگه بای بای کردن رو یاد گرفتی هر کی از در می ره بیرون باهاش بای بای می کنی و خیلی خیلی کارهای دیگه که نشون می ده پیشرفتت در کل خوبه دستت درد نکنه یکی یدونه مامان

شرح تصویر: اینجا برای خودت هورا می کشی چون بازی با این حلقه ها رو چند وقتی هست که یاد گرفتی و همه رو از استوانه وسط در می یاری بعدش دونه دونه می ذاری سر جاش

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا                     niniweblog.com

و یه عکس به عنوان اختتامیه و بدون شرح از آثار هنری خاله نازیلا !!!!!

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مهرنوش
27 آذر 91 16:16
سلام عزيزکم
قربون شکلت برم منو عمو صالح خيلی عاشقتيم باور می کنی هر روز حرفتو می زنيم و عکساتو می بينيم دلمون واست يه نقطه شده حيف که مامان و بابات نمارنت خونه ما
روی ماهتو می بوسم


مهرنوش جونم فدات بشم ما هم دلمون براتون یه ذره شده کاشکی خونه هامون نزدیک بود واقعا خیلی خوب می شد چون من و امیرعلی حسابی از تنهائی در می یومدیم
ولی قول می دیم به زودی زود مزاحمتون بشیم دوستتون داریم
یلدا
14 اردیبهشت 93 19:07
سلام اینشالله سایه تون بالا سرش باشه واسه همیشه خدانگهدارش باشه