تولد تولد تولدت مبارک

پسر گلم

ببخشید که یکم دیر شد آخه یه کوچولو کار داشتم و نتونستم زود زود عکسای تولدت رو آپ کنم بازم ببخشید

حالا می خوام عکسای جشن تولدت که با حضور گرم بابامصطفی مامان نادیا خاله نازیلا و امیرعلی خان و کیک هم وزن خودش برگزار شد رو برات بذارم آماده ای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اول یه عکس تکی از گل پسر قند عسل که یه ساله شده آقا شده .....

و حالا عکس یادگاری با باباجونییییییییییی

که طبق معمول همیشه، پدر و پسر در حال خرابکاری و اذیت کیک بیچاره هستند آخه پسر جان پدر جان تولد که هنوز تموم نشده داری شمعو کله پا می کنی اینم شد کار؟؟؟؟؟؟

و حالا مادر مهربان و فداکار نادیاااااااااااااااااااااا به همراه نازدونه شیطون

خاله نازیلا هم از عکس انداختن انصراف داد چونکه خیلی خسته بود آخه فرداش کلی مهمون داشتیم یعنی 6 بهمن و خاله از صبح اومده بود تا به مامان نادیا کمک کنه و جنابعالی رو نگه داره دستش درد نکنه هم به خاطر کمک و هم به خاطر کادوهای قشنگی که داده البته تو انقدر بد اخلاقی کردی که نذاشتی زیاد عکس بگیریم شیطونی دیگه کاریش نمی شه کرد

کادوهائی هم که گرفتی بیشترش پولی بود مامانی و بابائی و خاله ندا و نازیلا و بابا مصطفی همه پول دادن البته خاله نازیلا یه تلفن آموزشی خیلی خوشگل و جالب هم برات خریده که کلی ذوق زده شدی آخه تلفن خیلی دوست داری و همش داری با تلفن حرف می زنی و غر غر می کنی !!!

یه سری دیگه عکس بدون شرح برات می ذارم از مجموعه عکس های شب تولدت و شاهکارات و تاتی تاتی راه رفتنت

این عکس یه کم شرح داره جای واکسنت رو داری نشون می دی الهی فدات شم واکسن یک سالگیتم زدیم راحت شدیم خیلی آسون بود نه درد داشت نه تب خدا رو شکر فقط یه واکسن دیگه مونده که آقای دکتر هم گفت که از همه سختر خواهد بود وای وای وای

*

تاتی تاتی رفتن امیرعلی خان که البته از 11 ماهگی تقریبا شروع کردی به یواش یواش راه رفتن الان که تقریبا یکسال و 6 روزته راه رفتنت خیلی بهتر شده البته یکم شبیه اردک راه میری ببخشیدا پسر گلم ولی داره روز به روز بهتر می شه ترستم داره کمتر می شه و تا یک هفته دیگه فکر کنم مثل یه شیر مرد کوچولوی بانمک راه بری

راستی اینو یادم رفت بگم و اونم اینکه عاشق جاروبرقی هستی و جارو برقی همیشه باید روی زمین باشه صبح تا از خواب پا می شی سریع می ری سراغ جارو و ..........

و یه عکس تر و تمیز از امیرعلی خان حموم رفته

آی آی آی اینم یادم رفت برات تعریف کنم که از توی کابینت بیرون نمی یای نمی دونم چه چیز جذابی توی کابینت هست که تو رو اینجور مجذوب خودش کرده ؟؟؟!!!!

و عکس اختتامیه از امیرعلی خان که خسته و بی رمق به فکر فرداهاست فردای یکسالگی فردا با شیطنت های جدید و .......

پسرم فکر کن فکر کن که هر چه قدر هم شیطونی کنی بازم جگر گوشه ای نفسی عشقی

جگر گوشه ببخشید که تیکه تیکه یادم می یاد از شاهکارات. این روزا دیگه جز در مواقعی که خودت بخوای از بغل مامان پائین نمی یائی وقتی هم که می خوام بذارمت زمین خودت رو شبیه یه منحنی خوشگل می کنی که اصلا و ابدا نمی تونم بذارمت زمین

دیگه از چیزائی که یاد گرفتی بگم که خیلی زیاد شدن و وقت نوشتن رو ندارم مثلا قبلا با لگوهات فقط بازی می کردی ولی الان یاد گرفتی که روی هم بچینی دیگه گنجشک پر رو مامانی بهت یاد داده بابامصطفی ناز کردن رو بهت یاد داده و مامان نادیا هم گوش و زبون رو بهت یاد داده تا می گم گوش کو سریع می یای و گوش مامان رو می کشی و زبونت رو هم می یاری بیرون و به مامان نشون می دی زندگی مامان امید مامان دوست دارم یه دنیا